۹ دی روز تجدید پیمان با ولایت
حماسه 9 دی تجلی ایستادگی ملت در برابر نفوذ آمریکایی بود، 9 دی، تجدید بیعت دوباره مردم و رهبری بود؛ مردم تحت لوای رهبری و باغیرت حسینی ریشه فتنه را کندند و به زبالهدان تاریخ سپردند. اگر نبود روشنگریها و تدابیر رهبری، اگر نبود اتصال قلبی رهبری با امام زمان باید منتظر روزهای پربلا و خطرناکی میبودیم که فرجامی تیرهوتار داشت.
حماسه 9دی فقط مربوط به فتنه 88 نیست. 9 دی یک امر ساری و جاری است؛ 9 دی یعنی هر وقت با ولایت هستیم، راه را درست خواهیم رفت و دچار انحراف و فتنه نخواهیم شد؛ اما اگر از ولی فاصله بگیریم در دامان انحرافات و فتنههای خطرناک گرفتار خواهیم شد.
امام علی(ع) میفرمایند: «هر کس که بهوقت یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنش بیدار میشود.» (غررالحکم / ص 422)
مشکل امروز جامعه که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) سالها پیش با عنوان «فتنه بزرگتر در راه است» عنوان فرمودند غفلت از همین مسئله است؛ یعنی ایجاد انفکاکی بین ولایت و مردم. این انفکاک چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟ اگر ما فرمایشات رهبری را بهدرستی درک نکنیم و یا همّت و جدّیتی برای جامه عمل پوشاندن به فرمایشات ایشان نداشته باشیم و سخنان ایشان بر زمین بماند؛ این امر از نشانههای ظهور این انفکاک میباشد که ما را بهسوی انحراف و گرفتاری در فتنهها سوق خواهد داد و شعلههای آتش بیبصیرتی به دامان جامعه خواهد افتاد و تر و خشک را باهم خواهد سوزاند.
در تبیین حماسه 9 دی، باید توجه کرد، این حادثه جوانب زیادی دارد که میتواند مورد بررسی قرار گیرد؛ مثلاً افشای چهره منافقانه فتنهگران، حمایتهای صریح دشمن از فتنه و فتنهگران، به قانون پایبند نبودن عدهای که مردم را با فریبکاری به کف خیابان آوردند، علت طولانی شدن مدت فتنه، عملکرد بد و ریزش برخی از خواص، نقش مردم در خاموش کردن فتنه، حوادث روز عاشورا و غیرت حسینی مردم و … اما باید دقت کرد که: ضمن اینکه این موارد باید تبیین و روشنگری گردد، اما نباید فراموش کرد که در خاموشی فتنه و بصیرتافزایی مردم، رهبری مهمترین نقش را ایفا کردند. مقام معظم رهبری با روشنگریهای عالمانه و مدیریت عالی و بینقص خود، فتنه را مدیریت کرده و با آگاهسازی و بصیرت افزایی مردم، آنان را به صحنه آوردند. در حقیقت 9 دی روز لبیک مردم به رهبری و روز تجدید پیمان با ولایت بود. دشمن این امر را متوجه شده است و امروز ما میبینیم بیشترین هجمهها بر روی ولایتفقیه میباشد.
آیا ما هم مومن هستیم؟؟!
✨﷽✨
فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد!
امام صادق فرمود:
حتما اشتباه شنیده ای!
گفت: نه مطمنم
امام صادق فرمود:
شاید تاریک و شلوغ بوده
و اشتباه فهمیده ای
گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید
در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد (۷۰
مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد
خبرچین خسته و پشیمان شد!
✅ اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر
دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام
صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی
از قلب سالم ناشی میشود.
?مصباح الشریعه ص ۵۱۵
?اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ …
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
یاد وذکر محبوب
?محبّ #امام_زمان ارواحنافداه دلش نمیآید که جایی بنشیند و به مجلس و محلّی برود که اثر و نامی از امام زمانش نباشد یا ذکر امامش را نبرد.
برایش سنگینی میکند.
?دیدهاید که یک عاشق، همیشه دوست دارد از محبوبش بگوید.
یاد و ذکر محبوب، یک شیرینی و حلاوتِ قلب دارد و انسان را آرام میکند.
وجه الله چیست؟
?علامه طباطبایی :
از استاد پرسیدم :
مقصود از "وجه خداوند” چیست؟
آنجا که مىفرماید: “کل شى ء هالک الا وجهه” (قصص: 88)
هر چیز نابود است، بجز وجه او.
استاد فرمودند:
خداوند سبحان مى فرماید: "ما عندکم ینفد، و ما عند الله باق” (نحل: 96)
هر چه نزد شماست نابود مى گردد و پایان مى پذیرد، و تنها آنچه نزد اوست باقى و پایدار است .
از این آیه شریفه به ضمیمه آیه پیش استفاده مى شود که “وجه خدا” همان “ما عند الله” است.
در جاى دیگر نیز مى فرماید: "و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون” (آل عمران : 169)
و هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار، بلکه نزده اند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
و نیز مىفرماید: "و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ، بل احیاء و لکن لاتشعرون” (بقره : 154)
کسانى را که در راه خدا کشته مى شوند، مرده نخوانید، بلکه زنده اند، ولى شما نمىدانید.
با ضمیمه کردن این آیات به آیات پیش استفاده مى شود که “شهداء"، “وجه الله” هستند و فنا و زوال ندارند، زیرا “عند الله” و “عند ربهم” هستند، و هر چه “عندالله” است باقى و پایدار است . و ائمه علهیم السلام بالاترین شهداء هستند.
یکی از شاگردان علامه طباطبایی میفرماید:
«هر گاه از علامه طباطبایی میپرسیدم: چگونه قرآن بخوانیم؟ میفرمودند:
«توجه داشته باشید که کلام الله است.»
#نکته_های_ناب_قرآنی
پنجم دی سال ۸۲،زلزله بم
تاکسی نگه میدارد. مینشینم روی صندلی جلو و سلام میکنم. رانندهی جوان جواب سلامم را میدهد و راه میُفتد. میپرسم:"امروز چندمه؟” لبخند تلخی میزند و میگوید: “پنجم دی لعنتی!” و میرود توی فکر. میگویم:"چرا لعنتی؟” نگاهم که میکند، غم نگاهش وادارم میکنم به مرور تاریخ. پنجم دی، سال ۸۲، زلزلهی بم! انگار جوان هم از چشمهایم میخواند که پاسخ خودم را دادهام! میپرسم: “اهل بمی؟” آه کوتاهی میکشد: “بله، اهل بمم، اهل بم بودم!” ته لهجهی کرمانیاش تازه توجهم را جلب میکند. انگار پیشاپیش سوال بعدیام را میداند: “دوازده سالم بود. پدرم، مادرم، دو تا از خواهرام، پدربزرگ و مادربزرگ، سه تا از خالهها، دایی یکی یک دونهام، یکی از عموها، دو تا از عمهها…” با همان نگاه قبلی اما چشمهایی که کمی خیس و براق شدهاند نگاهم میکند: ” بسه یا بازم بگم؟” با سر اشاره میکنم که بس است و آهی میکشم. میخواهم چیزی بگویم اما نمیدانم برای مصیبتی که پانزده سال قبل روی داده اما هنوز یادآوریاش بغض من و خیلیها را سنگین میکند چه باید گفت!
پیاده که میشوم، ذهنم حسابی درگیر زلزله شده. تصور شرایطی که جوان راننده از سر گذرانده برایم حتی قابل تصور هم نیست. ناگهان و در چند دقیقه، بیشتر خانواده و فامیل و دوستانت را از دست بدهی! چه تنهایی وحشتناکی! پنجم دیماه را به یاد آن واقعه، روز ملی ایمنی در برابر زلزله نامیدهاند. یادآوری و فراموش نکردن خیلی خوب است. ایندفعه نمیخواهم مثل هر سال، چند دقیقهای به زلزله و احتمال آمدنش و…فکر کنم و بعد رهایش کنم تا یادآوری بعدی! من هم مثل همه، خانوادهام را دوست دارم. زلزله قابل پیشبینی نیست اما این به معنی بی دفاع بودن محضمان نیست. یادم میآید چند وقت پیش در مجلهای یک مطلب کامل و دقیق دربارهی زلزله و راههای کاهش آسیبهای ناشی از آن دیده بودم. به طرف دکهی روزنامه میروم، ممکن است هنوز شمارهی قبلی آن مجله را داشته باشد!
آریا یعقوب زاده