ما به نیت ظهور برات گریه میکنیم حسین....
عواملی که باعث شد خداوند نام شهید حججی را بلند کند
ای صاحب عزا ،بانی روضه ها...
تقویت ارتباط با امام حسین علیهالسلام
? تمام خوبیها در ائمه (علیهم السلام) جمع است اما امام حسین (علیه السلام) یک ویژگی خاص دارد و آن مظلومیت و شهادت است که همین، عامل محبت است. ما با #گریه و #عزاداری این ارتباط را تقویت میکنیم. این ارتباط بر اثر غفلت و زندگی روزمره ساییده میشود. گناه و لهو و لعب هم این ارتباط را میسوزاند. خداوند اگر کسی را دوست داشته باشد، او را گرفتار بلایی میکند تا دوباره رو سوی خدا و ائمه کند. بلا برای کسانی است که خدا دوستشان دارد.
? #دهۀ_اول_محرم نیز مرحمت بزرگ خداست. میتوان در این دهه از ماه رمضان نیز بیشتر بهره برد، به شرطی که حق این دهه را بکوشیم. خالصانه در روضه شرکت کنیم. استاد ما میفرمود #روضۀ_خلوت بروید. جایی که شما را نشناسند. طوری که شرکت در روضه هیچ نفع دنیوی برای ما نداشته باشد. حتی «قبول باشد» هم به ما نگویند. البته گاهی ما به مجلس شلوغی میرویم تا از بیان آن گوینده دینمان را بیاموزیم. این، حسابش فرق دارد.
۶/۷/۹۶?
حضرت آیتالله استاد جاودان (حفظه الله)
? #محرم
? #عزاداری
? #امام_حسین (علیه السلام)
۲۶ذی الحجه:رویارویی کاروان امام حسین علیهالسلام با لشکریان ابن زیاد
عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین (ع) به سوی کوفه آگاه شد، حصین بن تمیم تمیمی را با چهار هزار نفر مرد جنگی به «قادسیّه» فرستاد.
کاروان امام حسین علیه السلام پس از گذر از “واقصه” در روز سه شنبه مورخ 26 ذی الحجه سال 60 هجری قمری وارد “شراف” شد.
در این منزلگاه امام حسین(ع) سحرگاهان به جوانان دستور دادند که آب زیادی بردارند. آنان از شراف حرکت کردند و صبح را تا هنگام غروب آفتاب راه پیمودند، گویا امام (ع) تصمیم داشتند در “قرعاء” که منزل دیگری از منازل حجّاج است، اقامت نموده و بعد از آنجا تا “مغیثه” [آخرین منزل حجاز] و از مغیثه تا “قادسیّه” که در ابتدای عراق قرار دارد، کوچ کنند.
عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین (ع) به سوی کوفه آگاه شد، حصین بن تمیم تمیمی را - که رئیس شرطه ی او بود - با چهار هزار نفر مرد جنگی که حر بن یزید ریاحی نیز از جمله آنها بود به «قادسیّه» فرستاد.
حصین بن تمیم تمیمی لشکرش را در فاصله ی “قادسیّه” تا “خفّان” و “قُطقُطانیّه” تا “لَعلَع” و نیز از"واقصه” تا راه شام و راه بصره مستقر کرد تا راهها را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از ورود و خروج افراد از آنجا اطلاع یابند.
در راه امام حسین علیه السلام گروهی از اعراب را ملاقات کرد و از آنها سؤال فرمود، گفتند: “ما چیزی جز این نمی دانیم که به آسانی نمی توانیم وارد و خارج شویم.” امام (علیهالسلام) در همان مسیر، ادامه ی راه دادند.
روایت شده که: “در میانه ی راه و به هنگام ظهر ناگهان مردی فریاد زد: الله اکبر! امام حسین(علیه السلام) نیز تکبیر گفت و سپس رو به آن مرد کردند و فرمودند: “برای چه تکبیر گفتی؟”
آن مرد گفت: “درخت خرما می بینم!”
آن دو مرد اسدی گفتند: “ما هيچ گاه در اين جا، حتّى يك نخل هم نديده ايم.”
امام (ع) به آنها فرمود: “پس به نظر شما او چه دیده است؟”
گفتند: “اینها طلایه داران لشکر دشمن و گردن های اسبان آنهاست.”
امام حسین فرمود: “به خدا که نظر من نیز همین است.
پس امام فرمود: “آيا در این منطقه پناهگاهى هست كه بدانجا پناه ببریم و آن را پشت سرِ خويش نهيم و با اين قوم، از يك سمت، مقابله كنيم ؟”
گفتند: “آری، در ناحیه چپ، منزلی است به نام «ذو حُسَم»»”
پس کاروان امام حسین علیه السلام به قسمت چپ جاده به طرف «ذو حُسَم» روان شد، سپاه دشمن نیز به طرف این منزل می تاخت؛ ولی امام (ع) و همراهانش زودتر به این منزل رسیدند و ایشان دستور داد که خیمه ها را در این مکان بر پا کنند.