گل نرگس

  • خانه 
  • عجل لولیک الفرج  گل نرگس 
  • تماس  
  • ورود 

قصص قرآنی ۱۳

04 خرداد 1397 توسط صالحي

​✨#قصص_قرآنی

✨#حضرت_آدم_عليه_السلام  

✨#قسمت_سیزدهم

#سال آخر عمر آدم عليه‏ السلام و وصيت او

?حضرت آدم عليه ‏السلام به سال‏هاى آخر عمر رسيد. 930 سال از عمرش گذشته بود(عيون اخبار الرضا، ج 1، 242)

?خداوند به او وحى كرد كه پايان عمرت فرا رسيده و مدت پيامبريت به سر آمده است، اسم اعظم و آن چه كه خدا از اسماء ارجمند به تو آموخته و همه گنجينه نبوت و آن چه را مردم به آن نياز دارند، به شيث عليه ‏السلام واگذار كن و به او دستور بده كه اين مسأله را پنهان داشته و تقيه كند تا در برابر آسيب برادرش قابيل در امان بماند، و به دست او كشته نگردد. 

?به روايت ديگر: حضرت آدم عليه ‏السلام هنگام مرگ، فرزندان و نوادگان خود را كه هزاران نفر شده بودند، به دور خود جمع كرد و به آن‏ها چنين وصيت نمود: 

?اى فرزندان من! برترين فرزندان من، هبة الله، شيث است، و من از طرف خدا او را وصى خود نمودم، از اين رو آن چه از سوى خدا به من تعليم داده شده به شيث مى ‏آموزم تا مطابق شريعت من حكم كند كه او حجت خدا بر خلق است. 

?اى فرزندانم! از او اطاعت كنيد و از فرزندان او سرپيچى نكنيد كه وصى و جانشين و نماينده من در ميان شما است. 

?سپس طبق دستور آدم عليه ‏السلام صندوقى ساختند. ايشان صحايف آسمانى را در ميان آن نهاد و آن صندوق را قفل كرده و كليد آن را به شيث عليه‏ السلام تحويل داد و به او گفت: 

?وقتى از دنيا رفتم، مرا غسل بده و كفن كن و به خاك بسپار. اين را بدان كه از نسل تو پيامبرى پديدار مى ‏شود كه او را خاتم پيامبران خدا گويند، اين وصيت را به وصى خود بگو و او به وصى خود نسل به نسل بگويد تا زمانى كه آن حضرت ظاهر گردد. 

?يكى از بشارت ‏هاى آدم عليه‏ السلام به مردم عصرش، بشارت به آمدن حضرت نوح عليه‏ السلام بود. 

?آن‏ها را مخاطب قرار مى ‏داد و مى‏ فرمود: اى مردم! خداوند در آينده پيامبرى به نام نوح عليه ‏السلام مبعوث مى ‏كند، او مردم را به سوى خداى يكتا دعوت مى ‏نمايد ولى قوم او، او را تكذيب مى ‏كنند و خداوند آن‏ها را با طوفان شديد به هلاكت مى ‏رساند. من به شما سفارش مى‏ كنم كه هر كس از شما زمان او را درك كرد، به او ايمان آورده و او را تصديق كند كند و از او پيروى نمايد، كه در اين صورت از غرق شدن در طوفان، مصون مى ‏ماند. 

?آدم عليه ‏السلام اين وصيت را به وصى خود شيث،  هبة گوشزد نمود، و از او عهد گرفت كه هر سال در روز عيد، اين وصيت (بشارت به آمدن نوح عليه‏ السلام) را به مردم اعلام كند. هبة الله نيز به اين وصيت عمل كرد و هر سال در روز عيد، مژده آمدن نوح عليه ‏السلام را به مردم اعلام مى‏ نمود. سرانجام همان گونه كه آدم عليه ‏السلام وصيت كرده بود و هبة الله هر سال آن را يادآورى مى ‏كرد، حضرت نوح عليه‏ السلام ظهور كرد و پيامبرى خود را اعلام نمود.

 نظر دهید »

استغفار و نورانیت دل

03 خرداد 1397 توسط صالحي

​⭕️استغفار، زنگارهای دل نورانیتان را پاک میکند

?حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 

?استغفار، زنگارهای دل نورانیتان را که خدای متعال به شما داده است، پاک میکند.

?هر انسانی، نورانی است. حتّی انسانی که با خدا رابطه و آشنایی ندارد، در جوهر و ذات خود، نورانیّت دارد؛ منتها بر اثر بی‌معرفتی و گناه و شهوت‌رانی، آن را دچار زنگار کرده است.

? #استغفار، این زنگار را از بین می‌برد و نورانیّت می بخشد. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲

 نظر دهید »

قصص قرآنی۱۲

03 خرداد 1397 توسط صالحي

​✨#قصص_قرآنی

✨#حضرت_آدم_عليه_السلام  

✨#قسمت_دوازدهم

شيث وصى حضرت آدم عليه‏السلام‏

?هابيل به شهادت رسيد، ولى خداوند با لطف و عنايت خاص خود، به زودى با جانشين پسرش، جاى او را پر كرد. هنگام كشته شدن او، همسرش حامله بود كه پس از مدتى داراى پسرى شد و آدم عليه ‏السلام او را به نام پسر مقتولش، هابيل نهاد و به عنوان هابيل بن هابيل خوانده مى ‏شد. 

?پس از آن به لطف خداوند، از حوا پسر ديگرى متولد شد. آدم نام او را شيث گذاشت و فرمود: اين پسرم  هبة الله (عطيه خدا) است. شيث هم پيامبر بود و هم وصى حضرت آدم عليه‏ السلام. 

?شيث كم كم بزرگ شد و به سن ازدواج رسيد. خداوند حوريه ‏اى به صورت انسان كه نامش ناعمه بود براى شيث فرستاد، شيث تا او را ديد شيفته او شد، خداوند به آدم عليه ‏السلام وحى كرد تا ناعمه را همسر شيث گرداند، آدم نيز چنين كرد و پس از مدتى از اين زن و شوهر جديد دخترى متولد شد و به سن ازدواج رسيد، آدم به دستور خدا او را همسر هابيل بن هابيل (پسر عمويش) نمود و به اين ترتيب نسل آدم عليه ‏السلام از اين طريق، افزايش يافت.(بحار، ج 11،ص 228) 

 نظر دهید »

قصص قرآنی۱۱

02 خرداد 1397 توسط صالحي

​✨#قصص_قرآنی

✨#حضرت_آدم_عليه_السلام  

✨#قسمت_یازدهم

اندوه شديد آدم عليه ‏السلام، و دلدارى خداوند

?قابيل جنايتكار پس از دفن جسد برادرش، نزد پدر آمد. آدم عليه ‏السلام پرسيد: هابيل كجاست؟ 

?قابيل گفت: من چه مى ‏دانم، مگر مرا نگهبان اونموده بودى كه سراغش را از من مى ‏گيرى؟! 

?آدم عليه ‏السلام كه از فراق هابيل، سخت ناراحت بود، برخاست و سر به بيابان‏ها نهاد تا او را پيدا كند. همچنان سرگردان مى‏ گشت اما چيزى نيافت. تا اين كه دريافت كه او به دست قابيل كشته شده است، با ناراحتى گفت: لعنت بر آن زمينى كه خون هابيل را پذيرفت.(اين زمين، در ناحيه جنوب مسجد جامع بصره قرار گرفته است.(بحار، ج 11،ص 228)) 

?از آن پس آدم عليه ‏السلام از فراق نور ديده و بهترين پسرش، شب و روز گريه مى‏ كرد، و اين حالت تا چهل شبانه روز ادامه يافت.(تفسير نور الثقلين، ج 1،ص 612) 

?آدم عليه‏ السلام در جستجوى ديگر، قتلگاه هابيل را پيدا كرد و طوفانى از غم در قلبش پديدار شد. آن زمين را كه خون به ناحق ريخته پسرش را پذيرفته، لعنت نمود، و نيز قابيل را لعنت كرد. از آسمان ندايى خطاب به قابيل آمد كه لعنت بر تو باد كه برادرت را كُشتى… 

?حضرت آدم عليه ‏السلام بسيار غمگين به نظر مى‏ رسيد و آه و ناله ‏اش از فراق پسر عزيزش بلند بود. و شكايتش را به درگاه خدا برد، و از او خواست كه ياريش كند و با الطاف مخصوص خويش، او را از اندوه جانكاه نجات دهد. 

?خداوند مهربان به آدم عليه‏ السلام وحى كرد و به او بشارت داد كه: آرام باش، به جاى هابيل، پسرى را به تو عطا كنم كه جانشين او گردد. 

?طولى نكشيد كه اين بشارت تحقق يافت، و حوا عليه االسلام داراى پسر پاك و مباركى گرديد. روز هفتم اين نوزاد، خداوند به آدم عليه ‏السلام چنين وحى كرد: اى آدم! اين پسر از ناحيه من به تو هِبَه (بخشش) شده است، نام او را هبة الله بگذار. آدم عليه‏ السلام از وجود چنين پسرى خشنود شد، و نام او را هبة الله گذاشت.(بحار، ج11،ص 230 و231) 

 نظر دهید »

قصص قرآنی ۹

01 خرداد 1397 توسط صالحي

​✨#قصص_قرآنی

✨#حضرت_آدم_عليه_السلام  

✨#قسمت_نهم

دو قربانى فرزندان آدم عليه ‏السلام‏

?حضرت آدم عليه ‏السلام براى اين كه به فرزندانش ثابت كند كه فرمان ازدواج از طرف خدا است، به هابيل و قابيل فرمود: هركدام چيزى را در راه خدا قربانى كنيد، اگر قربانى هر يك از شما قبول شد او به آن چه ميل دارد سزاوارتر و راستگوتر است. [نشانه قبول شدن قربانى در آن عصر به اين بود كه صاعقه از آسمان بيايد و آن را بسوزاند]. 
?فرزندان اين پيشنهاد را پذيرفتند. هابيل كه گوسفند چران و دامدار بود، از بهترين گوسفندانش يكى را كه چاق و شيرده بود برگزيد، ولى قابيل كه كشاورز بود، از بدترين قسمت زراعت خود خوشه ‏اى ناچيز برداشت. سپس هر دو بالاى كوه رفتند و قربانى ‏هاى خود را بر بالاى كوه نهادند، طولى نكشيد صاعقه ‏اى از آسمان آمد و گوسفند را سوزانيد، ولى خوشه زراعت باقى ماند. به اين ترتيب قربانى هابيل پذيرفته شد، و روشن گرديد كه هابيل مطيع فرمان خدا است، ولى قابيل از فرمان خدا سرپيچى مى ‏كند.(مجمع البيان، ج 3،ص 183)
?به گفته بعضى از مفسران، قبولى عمل هابيل و رد شدن عمل قابيل، از طريق وحى به آدم عليه ‏السلام ابلاغ شد، و علت آن هم چيزى جز اين نبود كه هابيل مردى با صفا و فداكار در راه خدا بود، ولى قابيل مردى تاريك دل و حسود بود، چنان كه گفتار آن‏ها كه در قرآن (سوره مائده آيه 27) آمده بيانگر اين مطلب است، آن جا كه مى ‏فرمايد: هنگامى كه هر كدام از فرزندان آدم، كارى براى تقرب به خدا انجام دادند، از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. آن برادرى كه قربانيش پذيرفته نشد به برادر ديگر گفت: به خدا سوگند تو را خواهم كشت. برادر ديگر جواب داد: من چه گناهى دارم زيرا خداوند تنها از پرهيزگاران مى‏ پذيرد. 

?نيز مطابق بعضى از روايات از امام صادق عليه ‏السلام نقل شده كه علت حسادت قابيل نسبت به هابيل، و سپس كشتن او اين بود كه حضرت آدم عليه‏ السلام هابيل را وصى خود نمود، قابيل حسادت ورزيد و هابيل را كشت، خداوند پسر ديگرى به نام هبة الله به آدم عليه ‏السلام عنايت كرد، آدم به طور محرمانه او را وصى خود قرار داد و به او سفارش كرد كه وصى بودنش را آشكار نكند، كه اگر آشكار كند قابيل او را خواهد كشت… قابيل بعدها متوجه اين موضوع شد و هبة الله را تهديد كرد كه اگر چيزى از علم وصايتش را آشكار كند، او را نيز خواهد كشت.(مجمع البيان، ج 3،ص ۱۸۳)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 83
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

گل نرگس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخلاقی
  • سیاسی
  • اعتقادی
  • تربیتی
  • بهار جانها
  • فطرت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس